تعطیلات 3 نفره
واااااااااااااااااای چقدر تعطیلات اون هم ۲ روز پشت سر هم و کنار همسر جونی و پسر گلم مزه میده
خیلی خوب بود و چسبید این تعطیلات
صبح جمعه خواب خواب بودم چشمام رو باز کردم تا ببینم علی پتوش رو پس نزده و به خیال خودم که حتما خوابه ...
وقتی چشمم رو باز کردم دیدم کنارم دراز کشیده و بی سرو صدا زل زده به صورت من و داره نگام می کنه ... جاااااااااااااااااااااااانم خیلی صحنه قشنگی بود ... بوووووووسش کردم و بغلش کردم و گفتم علی مامان رو بغل کن لالا کنیم ... خندید و همین جوری که با میمی بازی می کرد روی دستام دراز کشید ...
دلم می خواست بخورمش از بس این حرکاتش بامزه و قشنگ بود ...
دوست دارم گل خوش و آب رنگ مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی