محمد علیمحمد علی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

حاج علی مامانی

همایش شیر مادر به مناسبت روز جهانی شیر مادر

1390/5/10 10:02
نویسنده : یاسمین
469 بازدید
اشتراک گذاری

هستی مامان سلام

مامانی مدتیه هروقت از سرکار میام خونه سرت رو  میزاری رو شونم یا زانوهام و خودت لوس میکنی. در ضمن دیگه بغل هیچ کس نمیری حتی بابایی.

جان مادر

با این کارهات دلم آتیش میگیره .دیروز در سالن آمفی تئاتر دانشگاه همایش شیر مادر برگزار شد و من هم به این همایش رفتم.در این همایش از مضرات شیر خشک و محاسن شیر مادر گفته شد و روشهای شیردهی و علل امتناع نوزادان از شیر خوردن توضیح داده شد و در نگاهی زیبا شیر مادر از نظر اسلام هم بررسی شد.اما در انتها دکتر رفیعی حرف جالبی زد گفت تصور کنید که به من بگویند همه دارایی و پست و مقام و خانواده  و مدرک خود را از دست داده ای به نظر شما چه احساسی پیدا میکنم حاضرین گفتن اگر خیلی مقاوم باشی سکته نمیکنی در غیر این صورت سکته میکنی سپس گفت دوباره تصور کنید چند ساعت بعد بیایند به شما بگویند اشتباه شده و شباهت فامیلی بوده اکنون از خوشحالی ممکن است دوباره سکته کنی.کودک شیر خوار را وقتی تنها میگذارید میایید سرکار کودک روزی دو بار چنین حالتی را تجربه میکند چون همه هستی و دنیای کودک مادر و سینه مادر است و شما با تنها گذاشتن او همه هستیش را از او میگیرید حالا ببینید این موضوع چه تاثیری روی آینده کودک شما میگذارد. من با شنیدن این حرفها همایش را ترک کردم چون حرف آخر را شنیده بودم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شاهده
10 مرداد 90 10:34
سلام خانومی با خوندن مطلبت شوکه شدم یعنی واقعا این تاثیر رو رو بچه ها میذاره؟ خیلی جالب بود من تازه می خواستم برم استخدام ولی با این حرفی که دکتر رفیعی زدن دیگه تصمیمم عوض شد...
عزیزم نماز و روزه هات قبول انشالله منو یادت نره ها خیلی دعام کن


خود من هم شوکه شدم و همایش رو ترک کردم اگه بشه من دنبالش هستم نیمه وقت بگیرم.اما شما اگه شاغل نیستی و میتونی با قناعت زندگی آرامی داشته باشی بهتره به همسر و فرزندی که در آینده خواهی داشت برسی عزیزم.عزیزم نمیدونم چرا اینقدر دوستت دارم و همیشه برات دعامیکنم.
مامان وانیا
10 مرداد 90 12:12
سلام عزیزم من هم سر بچه اولم همین حال را داشتم یک سال با خودم جنگیدم آخرشم شغلمو بوسیدم گذاشتم کنار حالا که بهش فکر میکنم نمیدونم درست بوده یا نه به خودم میگم خوب اکثر بچه ها همینطورند به مهد میرند کاش کارمو رها نمیکردم ولی آخه بچه ها حیفند با شیر خشک و مهد کودک بزرگ بشن من دلشو ندارم
ولی خیلی حسرت کارمو میخورم


سلام.در وبلاگت برات پیغام گذاشتم.اما میخوام بدونم آخرش چه کار باید بکنم.