علی،عشق مامان و بابا
واااااااااای چه ماههای پرهیجانی رو پشت سرگذاشتیم . نه تنها من بلکه برای تمام خانواده اون روزها زندگی رنگ و بوی تازه ای پیدا کرده بود و هنوز هم زندگی من و بابایی یک شکل قشنگتر و پراحساس تر پیدا کرده .
جونم برات بگه که تو عزیز خوشگلم روز ٢٠ مهر سال 89 توی بیمارستان آریا اهواز به دنیا اومدی که شرح اون روزها رو هم سر فرصت برات تعریف می کنم . وای که اون روزها چقدر هممون خوشحال بودیم من و بابا محمد که فکر می کردیم زیباترین و معصومترین بچه دنیا رو خدا به ما داده و هنوز هم همین فکر رو میکنیم به خصوص بابا محمد که تا حرف میشه میگه پسر من یه چیز دیگه است .
تو،پسر گلم از طرف دو خونواده نوه اول هستی.پس خودت تصور کن چقدر عزیز و دوست داشتنی هستی.علی جان تو با قلب مهربانت همه آدمها رو دوست داری و همه رو تحویل میگیری انقدر شیرین و با نمکی که همه،حتی غریبه ها هم دوست دارن.
عزیز دلم دوست دارم و داریم و شب و روز از خدا درخواست می کنیم که تو رو برای ما سلامت نگه داره و فردایی پرنور و پربرکت رو برات رقم بزنه . نمی دونی که چقدر هممون برات میمیریم.