محمد علیمحمد علی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

حاج علی مامانی

همه روزهای مادرانه(جواب آزمایش)

1390/3/30 7:55
نویسنده : یاسمین
1,139 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی که برگه جواب  آزمایشم را همسرم آورد، تنها چیزی که فکر نمی کردم این بود که جواب آن مثبت باشد بعد از چند دقیقه جواب آزمایش را نگاه کردم وای خدای من باورم نمیشود مثبت است...منتظر بودم که باردار شوم اما نه به این سرعت.خیلی خوشحال شدم نمیدانستم خدا را چگونه شکر کنم . پرواز می‌کردم. وزن نداشتم. پاهایم به زمین نمی‌رسید. گوشه‌های خنده‌ام به گوش‌هایم رسیده بود و چشم‌‌هایم برق می‌زد. به همه نگاه می کردم و می‌خندیدم. لابد فکر می‌کردند خل شده‌ام؛ چه می‌دانم. توی دلم می‌گفتم «بگذار هر چه می‌خواهند فکر کنند. گوهر ارزشمندی در بطن من است که آن‌ها هیچ کدام ندارند.» و حس می‌کردم به خاطر این گوهر است که من چند قدم بالاتر از همه‌شان، توی آسمان ، دارم راه می‌روم.جریان را به دو خانواده گفتم اما باورم نمیشد.همش فکر می کردم که نکند اشتباه شده باشد با اینکه چند لحظه بیشتر نبود که فهمیده بودم که موجودی در بطن من است اما توان این را نداشتم که اشتباهی شده باشد. ندیده دوستش داشتم.فردا صبح جواب آزمایش را بردم پیش دکتر گفت که باردار هستی.اما تا زمانی که صدای قلبش را نشنیدم باورم نشد.خدایا یعنی من دارم مادر می شوم خدایا شکرت که من را لایق مادر شدن دانستی.

این روزها وقتی بی علی جایی هستم، وسط اداره قراردادها، توی دانشگاه، کنار خیابان، باز همین حس را دارم. فکر می‌کنم «این‌ها را ببین! کی می‌داند؟ از کجا بدانند؟ چه می‌دانند که من چه گوهر ارزشمندی دارم؟ دارم می‌روم خانه، می‌روم پیش پسرم، فرشته کوچکم، تا بگیرم و ببوسمش. آه... چه فخری!»

 

این روزهای مادرانه، از همیشه خوشحال‌ترم.

همه‌ی این روزهای مادرانه‌ام، مبارک!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)