محمد علیمحمد علی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

حاج علی مامانی

عروسک 10 ماهه من

1390/5/15 12:31
نویسنده : یاسمین
314 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم ١٠ ماهه که تو تموم لحظه هام هستی ...لحظه هایی که تازه ارزششون رو درک کردم...

١٠ماهه که دستهای کوچیک تو رو میگیرم و فشار میدم ...تو رو  به خودم می چسبونم... دور خودم میچرخم و تکون تکونت میدم .....

 وقتی تو بغلم اروم میگیری خطوط چهرت رو دنبال میکنم : چشمهات...ابروهات ...لبهات ... با خودم میگم یعنی این فرشته کوچولو متعلق به منه؟؟؟؟ گاهی فکر میکنم که شاید تو رو مامانم به دنیا اورده و من دارم بزرگت میکنم... مثل داداش کوچولوم که وقتی بچه بود با کمال میل کاراشو انجام میدادم... ولی وقتی غریبه ها رو میبینی و لب میچینی و بغض میکنی و من میام تو رو بغل میگیرم .... تو سرت رو رو شونه من میذاری ...میگم که نه انگار این بچه منه ...این فرشته متعلق به خودم منه.... و سرمست میشم از اینکه شونه های کوچیک من برات امنه و دلت اروم میگیره...تو این لحظاته که دوست دارم انقدر فشارت بدم تا با من یکی بشی اما میترسم ... میترسم وجود نازک و ظریفت طعم درد رو بچشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان مبین
15 مرداد 90 14:58
خیلی زیبا احساست رو بیان کردی
منم بعضی وقتا همچین حسی نسبت به مبینم دارم
خدا همه کوچولو ها رو برای مامان وباباهاشون حفظ کنه
نماز روزه اتون قبول به ما هم سربزنید


انشاالله.نماز و روزه شما هم قبول باشه عزیزم.حتما سرمیزنم.
سارا شکری
16 مرداد 90 4:41
سلام بر عاطمه جوشان و احساس روان وسرشک ریزان یاسمین بانو , مادر نوفکر و نواندیش و شفیق سایبری ..براستی که نی نی فرشته روی داری.
نورچشمم تهیدستی و فقر زدگی بر سراسر چیره گشته مملکت به یغما رفته ام ,بر آنم داشت, در قالب دست نوشته ها, دیدها ونگریسته هایم را با و اژگان کهن و زبان زیور پارسایان, بنگارم و رشته نگارشم را با دردمندان شروع کنم.
همبنک کتاب دردمندان اثر خوذم برای دانلود آماده است . امید که مورد پسندت باشد.


به خاطر نوشته با احساست ممنونم.اما نمیدونم این مملکت به یغما رفته کدام مملکت است چون من مملکتم را بسیار دوست دارم و تا جان در بدن دارم از به یغما رفتنش جلوگیری میکنم.البته میدونم منظورت همون آلمانیه که توش داری زندگی میکنی.


مامان وانیا
16 مرداد 90 7:26
فصل حقیقی عشق لحظه ای است که، دریابیم که تنها ماییم که عاشقیم، و کس دیگری چون ما عاشق نبوده است و هیچ کس دیگر نیز چون ما عاشق نخواهد بود.


حق با شماست دوست گلم.
مامان زینب
16 مرداد 90 9:07
خیلی لذت داره
اصلا باورت میشه ده ماه گذشت؟

راستی تاریخ تولد گل پسرو برام بفرست


با اینکه روزهای سخت و شب بیداری زیادی داشت اما یک لبخند و یک بغل کردن علی به همه این سختی ها می ارزه.الهی فداش شم خیلی زود گذشت.چشم مامان گلی.
نانی
17 مرداد 90 10:05
حس مادرانه گوارای وجودت


انشاالله همه خانم ها آن را تجربه کنند.