محمد علیمحمد علی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

حاج علی مامانی

همایش شیر مادر به مناسبت روز جهانی شیر مادر

هستی مامان سلام مامانی مدتیه هروقت از سرکار میام خونه سرت رو  میزاری رو شونم یا زانوهام و خودت لوس میکنی. در ضمن دیگه بغل هیچ کس نمیری حتی بابایی. جان مادر با این کارهات دلم آتیش میگیره .دیروز در سالن آمفی تئاتر دانشگاه همایش شیر مادر برگزار شد و من هم به این همایش رفتم.در این همایش از مضرات شیر خشک و محاسن شیر مادر گفته شد و روشهای شیردهی و علل امتناع نوزادان از شیر خوردن توضیح داده شد و در نگاهی زیبا شیر مادر از نظر اسلام هم بررسی شد.اما در انتها دکتر رفیعی حرف جالبی زد گفت تصور کنید که به من بگویند همه دارایی و پست و مقام و خانواده  و مدرک خود را از دست داده ای به نظر شما چه احساسی پیدا میکنم حاضرین گفتن اگر خیلی مقاو...
10 مرداد 1390

تعطیلات 3 نفره

واااااااااااااااااای چقدر تعطیلات اون هم ۲ روز پشت سر هم و کنار همسر جونی و پسر گلم مزه میده خیلی خوب بود و چسبید این تعطیلات صبح جمعه خواب خواب بودم چشمام رو باز کردم تا ببینم علی پتوش رو پس نزده و به خیال خودم که حتما خوابه ... وقتی چشمم رو باز کردم دیدم کنارم دراز کشیده و بی سرو صدا زل زده به صورت من و داره نگام می کنه ... جاااااااااااااااااااااااانم خیلی صحنه قشنگی بود ... بوووووووسش کردم و بغلش کردم و گفتم علی مامان رو بغل کن لالا کنیم ... خندید و همین جوری که با میمی بازی می کرد  روی دستام دراز کشید ... دلم می خواست بخورمش از بس این حرکاتش بامزه و قشنگ بود ... دوست دارم گل خوش و آب رنگ مامان ...
9 مرداد 1390

چقدر لذت بخش است وقتی ....

چقدر لذت بخش است وقتی سرشار از لبخند می شوی و از ته قلب می خندی چقدر لذت بخش است وقتی کاسه سوپی را که برایت پخته ام تا ته می خوری چقدر لذت بخش است وقتی با دهان کوچکت مرا می بوسی چقدر لذت بخش است وقتی از خواب بیدار میشوی و من هنوز گیج خواب هستم آرام دستان کوچکت را روی صورتم می کشی تا بیدارم کنی چقدر لذت بخش است وقتی بازی کلاغ پر را که تازه یاد گرفته ای با دقت انجام میدهی و انگشت کوچکت را با ظرافت بالا میاری چقدر لذت بخش است وقتی مشغول شستن ظرفها هستم ناگهان از پشت پاهایم را سفت میچسبی چقدر لذت بخش است وقتی صدایم میکنی و من غرق شادی و عشق تو میشوم چقدر لذت بخش است وقتی بوی تنت به من می خورت و گاهی مرا تا اوج خواستن میبر...
9 مرداد 1390

علی و شنا

جان مادر سلام دیروز رفتیم کنار رود دز که شنا کنیم.وای خدای من چقدر آب سرد بود.عزیزم با اینکه شما عاشق آب بازی هستی اما هینکه پای شما به آب رسید شروع به گریه کردی.حق داشتی پسرم چون من هم نمیتونستم تحمل کنم.اما کم کم یه کوچولو پا میزاشتی تو آب.در ضمن اونجا به شدت اشتهات باز شده بود و همه سوپ رو خوردی و باز هم میخواستی.گل پسرم به ما که خیلی خوش گذشت و از شدت سرمای آب تا شب سردم بود.مامانی وقتی بزرگتر شدی میبرمت کنار آب تا خودت شنا کنی. تا همیشه دوست دارم معنای زندگی و امید قلبم ...
8 مرداد 1390

زندگی ...

 نفس به نفس تو دادن یعنی زندگی نگاه به خنده زیبایت کردن یعنی زندگی آرام در کنارت آرمیدن یعنی زندگی بوسه بر گونه های ابریشمی ات زدن یعنی زندگی در آغوشت گرفتن و بوییدن عطر تنت یعنی زندگی وجود تو ، حضور تو ، نام تو ، عشق تو یعنی زندگی و وقتی با طنین زیبای صدایت ، صدایم میزنی ماماماااااااا این یعنی تمام زندگی علی عزیزم بی اندازه و به قدر بی نهایت دوستت دارم   ...
8 مرداد 1390

دلتنگی

جان مادر سلام. دلم برات خیلی تنگ شده مخصوصا چون دیشب فقط دو بار بیدار شدی که شیر بخوری.دیگه طاقت دوریت رو ندارم دوست دارم وقتی بیدار میشی من پیشت باشم. بوست کنم با هم صبحانه بخوریم بازی کنیم.علی جان دلم برای بوی بدنت تنگ شده.   عزیز مامان تا دنیا دنیاست دوست دارم   ...
5 مرداد 1390

علی و دایی مهدی

چند روز پیش علی حسابی شیرین کاری می کرد و ما رو حسابی خندوند دایی مهدی هر کاری می کرد علی هم تکرار می کرد ... مثلا می گفت : آ آ آ آ آ آ آ  علی هم بلندتر تکرار می کرد و همه رو مات و مبهوت کرده بود جالب ترین کارش این بود که وقتی داداش جونی ساکت می شد جیغ می زد که یعنی دوباره بگو و همچین تلاش می کرد تا ادای دایی جون رو در بیاره و اصلا کم نمیاورد   و جوری لبهای کوچولوش رو غنچه می کرد و صدا در میاورد که واقعاً جالب و قشنگ بود و قیافه ناز و ملوسش خیلی قشنگ تر  می شد خوشگل مامان قربون او هوش و استعدادت برم تا همیشه دوست دارم ...
5 مرداد 1390

متنی زیبا از پل الوار

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم  برای برفی که آب می شود تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم برای پشت کردن به آرزوهای محال به خاطر نابودی توهم و خیال تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطر زیبایی لاله های وحشی  به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان برای بنفشی  بنفشه...
5 مرداد 1390