اندر احوالات چند روز گذشته
سلام. دوستای گلم ببخشید که دیر به دیر آپ میکنم.بعد از مرگ مامان بزرگم که به اندازه مامانم دوستش داشتم دیگه دل و ماغ نداشتم. اندر احوالات چند روز گذشته حاج علی مامانی علی من یک ماهه که بدون کمک می ایسته و اگه انگیزه داشته باشه چند قدمی با استفاده از مبل و دیوار راه میره،دیگه تا حدود زیادی معنای حرفهای ما رو درک میکنه و بابا رو واضح میگه وقتی صدای آیفن رو میشنوه میگه اِبابا.فوق العاده بازیگوش و فضول شده و روزانه همه کابینتهای مامانی رو مرتب میکنه!لباسها رو از تو کشوها درمیاره و مرتب میکنه خلاصه پسر گلم این روزها کلی به مامانش کمک میکنه.اما بی سر و صدا فضولی میکنه.من هم بهش کاری ندارم و پسرم کاملا آزاده که همه چیز رو لمس ...