مثل یک گلدان گل می دهم گوش به موسیقی روییدن
پسرم! علی گلم! شب که می رسد وقتی تن خسته از دویدن های روزانه ام را به تخت خواب می رسانم و خواباندن شبانه ات شروع می شود و گاهی سه چهار بار از خواب بیدار می شوی و من هر بار بلندت می کنم و تو با کمی شیر خوردن دوباره در آغوشم به خواب می روی. وقتی ساعت ۱ یا ۲ نیمه شب می رسد و صدای نفس هایت اعلام می کنند که بالاخره خواب عمیق شبانگاهی به سراغت آمده است. وقتی کمرم موفق می شود سطح تخت را لمس کند چشمهایم را می بندم و به راحتی همه وجودم را شناور می کنم روی صدای نفس های تو و پدرت که فضای اتاق را پر کرده است.انگار آرامش بخش ترین موسیقی عالم را می نوازند برایم. دلم نمی آید این لحظه ها همین طور راحت برای خو...